اونیکه چهار سال پیش وقتی رای اولی بودم بهش تک رای دادم اون سال نتونست نماینده بشه اما امسال شد! اون سال صرفا به خاطر حافظ قرآن بودنش بهش رای دادم چون به نظرم میومد کسی که قرآنو از بر باشه بهش عمل هم میکنه! احتمالا دین سطحیای نداره و منفعت طلب نیست! و احتمالا این یه پوئن مثبت بوده برای رای آوردنش! (راستش اینجا تو شهر ما بحث راهکار داشتن و اینها نیست! ما به کسی نیاز داریم که بودجهی سالانهی استان رو خرج خود مردم بکنه! خرج خیابوناش و رفاه مردمش بکنه! اکثریت رو درنظر بگیره و طبق عدالت به شمال و جنوب و شرق و غرب شهر رسیدگی کنه و طایفه بازی رو کنار بذاره ولاغیر!!! در کل کافیه انسانیت داشته باشه!! ) امیدوارم تصورات مردمو لگد مال نکنه واقعا که در اون صورت دستهی سومیکه برای خودم تعریف کردم و مابین اصولگرا و اصلاح طلبن تو ذهنم با خاک یکسان میشن!!!
نشست هماندیشی مسئولین مکاتب شهرستان سراوان بزرگ برگزار شدروبروی پنجرهی اتاقم نشسته ام! همانجایی که همیشه مینشینم و کوبنده درس میخوانم! انگار در درونم کسی برای چندمین بار دفن میشود! از لای در سوز میآید! بخاری را از همیشه بیشتر کرده ام اما باز هم توان مقابله با سوز سردی که از لای در سُر میخورد و اتاقم را یخبندان میکند را ندارد! فکر میکنم همه چیز مرتب است! حالا با وقفهای دوساله باز هم دوستم دارد! مگر همیشه آخرش مهم نیست؟! مگر هرچقدر مسیرهای متفاوتی را طی کنیم دلتا ایکس، انتها منهای ابتدا نمیشود؟ چه فرقی دارد بین ابتدا و انتها چندبار از مسیر خارج شده باشد و به چندنفر دوستت دارم گفته باشد! رها کن خودت را! رها رها رها من... نمیشود! ترس پشت روزهای زندگی من خانهی سنگی و سیاهش را ساخته و مدام ناخن میکشد روی خندههای من! آرام ندارم! قرار هم همینطور! چه چیز غمگین تر و درد آورتر از اینکه بدانی حباب آرامشت برای همیشه ترکیده! نمیخواهم فکر کنم! ترس در آغوشم میگیرد! بغض میکنم! سایهی سیاه رفتن روی دل م میافتد!...من خیلی وقت است که مرده ام حاجی!...
نشست هماندیشی مسئولین مکاتب شهرستان سراوان بزرگ برگزار شدتعداد صفحات : -1